۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

روحانی حقگوی!

روحانی حقگوی!
ملت ایران از اینکه هنوز حق گویانی در لباس روحانیت هستند تا با اهالی نظام ظلم بنام دین از مظالمی که بر ملت شریف ایران رفته سخن گویند بی گمان استقبال میکند. حق گویی شما هم ستودنیست و هم موجب دلگرمی ملت مظلوم ایران و همواره در یاد و قلب این ملت شریف خواهد ماند. سپاسگزاریم که پس از سی سال بر مظلومیت ملتمان در زیر یوغ استثمار حکومتی مذهبی گواهی دادید.
اما این همه “حق” نبود و باقیش شاید به منفعت اصلاح طلبان هم نباشد! پس اینرا از طرف کسی که بدنبال هیچ منفعتی درین دنیا نیست با گوش جان بشنوید بلکه بدانید چرا آن میشود که میشود و باید بشود. بلکه هم جهتتان را بیش از این با حق و حقانیت و مسیر تکاملی بشریت همراه کردید. انتخاب البته با هر انسانیست. به امید وجدانهای بیدارتر میگویم. به امید اینکه خردمندی راستین: مبنی بر شرافت انسانی روزی بنیان هر شرافت ایدئولوژیک باشد:
حقیقت تاریخ اینست که دین و باورهای مردمان همواره در طول تاریخ بشر دستمایه تحمیل قدرت و استثمار شده است. حقیقت اینست که حکومتها دین و خدا و پیامبران را همواره برای سودی که نسیبشان میشود خواستند و نه برای کرامت انسانها!
حقیقت تاریخ و سی سال گذشته هم اینست که این اسلام ناب حکومتی که آقایان میفرمایند قابل تطبیق با اسلام ناب محمدی (ص) نبوده و نیست. در کجای تاریخ این ممکن شده است؟ کدام خلیفه ای قادر به چنین مطابقتی بوده که شما چنین ادعایی دارید؟ آقایان البته از مرز ادعای معصومیت هم عبور کرده و اینک ادعای خدایی دارند! توجه فرمایید که ادعای “خدایگونه بودن” ندارند: چون بس روشن است که انسان خدایگونه بدنبال تحمیل قدرت نیست!! هیچیک از معصومانی که دم از آنان زدید و نانشان را خوردید هم بدنبال چنین تحمیلی نبودند! صد البته هیچیک از آزادگان تاریخ هرگز با شلاق و زندان و شکنجه بدنبال دینپروری نبوده اند! این رسوم رسم بت پرستان و حاکمان ظالم و فراعنه و ابو سفیانها و رومیان بوده! همانها که پیام آوران تاریخ را به صلابه و صلیب کشیدند! شلاق و صلابه و بند و شکنجه در هر کجا رخنه کند رد پای حاکمان سلطه گرست و اهرمن! بوی خدا نمیدهد! بوی نفوذ اهرمن به کلام حق و بوی جنون تحمیل میدهد!
راستی اینست که “حق” قابل تحمیل و انحصار نیست! هرآنکه حق را یافته هم اهل تحمیل و انحصار و منفعت و استثمار و استبداد و شلاق و شکنجه و آزار نیست! حقیقت و راستی اینست. وجدانی بیدار اما کافی بود تا کلام حق و باطل را تشخیص دهیم. اما دریغ که با طناب باورها تا انتهای ظلمات اهرمنی رفتیم و نفهمیدیم هم!
انسان چون فرشتگانی می آید تا خدایگونه شود. اما ادعای خداوندگاری داشتن بدین معنا که جان و مال نوامیس همه مسلمانان ایران یا جهان و اصلا کل بشر در دستان یک شخص یا گروه قدرت پرست باشد: بوی شرک و اهرمنی میدهد، نه بوی خدا!

تحمیل قدرت و استثمار و شلاق و زندان و شکنجه همواره رسم قدرتهای اهرمنی بوده. همانها که بویی از حقانیت و نکویی و راستیها نبرده اند و وجدانشان چنان در خواب است که با اعتراضات میلیونی ملتها هم هرگز در تاریخ و هم امروز بیدار نشدند و نخواهند شد! و چنین گمرهان اهرمن پیشه هرگز با ندای حق خواهی و فریاد شما هم بیدار نخواهند شد! اینرا می باید که تا کنون دریافته باشید!

ملت ایران و بخصوص نسل جوانش امروز این را دریافته اند. نور حق بر وجدانهای بیدارشان تابیده و به یمن ظلم حکومت مقدس مآبان منفعت طلب و پس از سی سال مظلومیت و پایمال شدن همه حقوق انسانی و هم کرامت انسانی اینک این حقایق را بخوبی دریافته!
از اینکه صدای در گلو خفه شده ملتی شرافتمند شده اید بی گمان ملت از شما بس سپاسگزارند و اجرتان با خداوند است و بیگمان این ایستادگی شما روی خط وجدان و شرافت جاودانه در یاد ایرانیان خواهد ماند عزیز. اما خوبست بدانید که حقایق کلی تری هم هست که ملت اینک پیشتر از شما و کل نظام ظالم بدانها ادراک و اشراف یافته اند.

ایرانیان: هرگونه ظلم و شلاق و شکنجه و آزار انسان را اهرمنی میدانند!
با همه معیارهای ایرانی این حکومت نه تنها خدایی نیست که اهرمنی شده است.
بت پرستی رسم ملت ما نیست! اهرمن صفتی وصف ملت ما نیست! هر چند شما به یمن وجدانی بیدار از صفوف ظلم به در آمدید و یا بخاطر نیت پاک خداوند و هستی برخی را از همراهی با نظامی اهرمنی و ناپاک بازداشته است و موجب خیرشان گشته اما حقیقت اینست که ملت ایران اینک بیدار شده و ماهیت اهرمنی نظام ظلم را دریافته است.
حقیقت اینست که ملت ایران هرگز سر “همراهی” و آشتی با اهرمنان نداشته و ندارند و نخواهند داشت.
حقیقت اینست که اینک دریافتیم هرآنچه بر سرمان آمده قصور خود ملت بوده در همراهی با اهرمنیها و کژیها در قرون و اعصاری که بنام دین و خدا بر ملت ایران ظلم روا میداشتند و اینک نسل جوان دریافته که دگر حتی به قدر ذره ای همراهی با کژیها و کاستیها به مصلحت انسان ایرانی نیست! اینک اینزمان ایرانیان مایلند درهای این جهنم جنون را برای همیشه تاریخ به یاری حق ببندند و پلمب کنند تا مبادا به قدر روزنه ای برای بازگشت بت پرستیها و دین فروشیها و نان به نرخ باور خوردنها و بنام خدا حکومت و استثمار کردنها باقی بماند! مصلحت ایران را دریافته اند اینک! مصلحت دین را هم اگر میدانستید در همین می یافتید.

این رای نهایی نسل جوان ایران است.
اگر با زبان بی زبانی بیان میدارند اما وجدانی بیدار کافیست تا دریابیم که پس از هزار و چهارصد سال میخواهند به تمام معنی ابتدا “ایرانی” باشند! عزم نسل جوان ایرانیان بر این است که پس از این دگر شرافت انسان ایرانی را در پای هیچ باور و تحمیلی قربانی نکند! مشکل شما روحانیون با این مسئله چیست؟ با علم برینکه در مملکتی بنام “ایران” به جهان آمده اند این فرشتگان شریف و از آب و خاک و گوهر فرهنگ و هنر ایران پروردند آیا این جرم بزرگیست که بخواهند ایرانی باشند؟ که اگر باورمندند: ایرانی باورمند باشند؟ اینکه از هرآنچه اهرمنی و کژی و پلیدی در فرهنگ راستین ایرانی بازداری شده تبری جویند آیا این را میباید بر آنان خرده گرفت و یا مایه مباهات دانست؟ هر بیدار وجدانی خواهد گفت: این مایه مباهاتست که نسلی آمده و میخواهد یکی از غنیترین و شریفترین فرهنگهای بشری را با جان و دل حفظ و حراست کند! این ستودنیست که این نسل اهرمن را حتی در لبان مقدس مآبی و در حکومتی بظاهر دینی هم تشخیص میدهد و از آن تبری میجویند! کاش شما هم به این تشخیص میرسیدید و با نسل جوان همراه میشدید که در آینده ایران جایی برای مقدس مآبان منفعت طلب باور فروش مزور نخواهد بود.

در چشمان این نسل حقایق امروز و آینده تاریخ را بخوان!
بدان که دگر جایی برای اینچنین بت پرستیها در ایران نمانده است! و چه خوب و مبارک که این اولین ملت باورمند به وحدانیت هستی چنین جانانه برین باورش پای میفشرد! شرافت این نسل ستودنیست. وجدانی بیدار کافیست تا بدانید دگر هیچگاه در ایران و هم جهان پس از این اهرمن قادر نخواهد بود با چماق دین و باورها و ایسمها بر بشریت سلطه جوید!

این همان پیام همه پیام آوران و آزادگان تاریخ بشر بود چون با چشم جان نگری:
بشریت امروز از همه مظاهر اهرمن تبری میجوید. از نسل جوان ایران هم جز این انتظار نداشته باشید. ای شما بیدار وجدانهای زمانه: به صفوف تبری از بت پرستی و نفاق و تظاهر و سلطه بنام دین بپیوندید. چون آینده بشر از آن رستگارانست و بس.

زمان: زمان شرافت یافتن انسان است!
کژی و کاستی و اهرمنی و سلطه و استثمار و ظلم را در آینده بشر راهی و جایی نیست و نخواهد بود.
هر آن تحمیل محکومست!چرا که تحمیل را جز سلطه هدفی نیست. تحمیل باورها محکومترینهای این زمانه است.
تحمیل کژی و کاستی و اهرمنیست. سد راه تکامل انسان و بشریت است. و بشر بیش از این در چنگ سلطه اهرمن نخواهد ماند!
* * *
بشر پرواز خواهد کرد. اهرمن میماند و زندانش! و مشتی دزد و باورفروش و رمالان.
زمان صف آراییست یاران! شما در کدامین صف ایستادی؟!
فاش گویید! اهرمن از راستیها بیزارست! دراکولاها در ظلمت میلولند و با اولین تابش نور حقیقت و راستی از هم می پاشند و محو خواهند شد!! (راستی در فرهنگ ایرانی همان حقیقت است. بهترست دوستان دگر در تعاریف مغلطه نفرمایند که تامین امنیت اهرمنیان به هیچ ترفندی دگر ممکن نخواهد بود!)

این زمان اهرمن در هیچ کجای عالم امنیت نخواهد داشت.
تنها راه بیداری وجدانهاست و شرافت یافتن انسان!
به صفوف انسان شریف ایرانی بپیوندید: این تنها راه نجات همگان است.
راه شرافت یافتن انسان اینک هموار شده و تا شرافت بشریت پیش خواهیم رفت.
در صفوف کژیها و اهرمنیها نمان! به صوف راستیها و شرافتمندان بپیوند.

زمان زمان عذاب اهرمن است.
نمی بینی چگونه لاشه متعفن نظام اهرمنی دین فروشی و تحمیل و چماق و شکنجه با اولین تابش نور حق قبض روح شده؟
نمی بینی که اهرمن در برزخ است؟! نکیر و منکرش شمایید ملت ایران!
هر چند اهرمن در برزخ هم گوشش سنگین است! اما شما از پرسشها دریغ مدار.
بلکه مومیائیان از تابوت برخیزند و بجای زانو زدن بر اهرمنان با وجدانی بیدار شده بر شرافت انسان شهادت دهند!
بر شرافت انسان که تجلی نور حق در اشرف مخلوقاتست تعظیم کن ای اهرمن درون من!
نه بر ظلم حاکمان! نه بر اسارت و بردگی انسان! نه بر خدا فروشان حکومتی! نه بر تسخیر قلوب با ورد و دعا!
نه بر بت پرستی اهرمن پرستان! نه بر منفعت طلبان.
والسلام و به امید هدایت رهپویان حق.
* * * *
سر فرود آوریم بر درگاه وجدان و شرافت
که اینزمان زمان تجلی نور حق در انسانهاست
و شهادت میدهیم: بر وحدانیت جهان هستی
بر حقانیت شرافت انسان
بر پیام حق که جز نیکی و عشق و رهایی نبود!
بر آزادگی انسان و خواری هر آنچه اهرمنیست!

شهادت میدهیم که انسان ولی خدا بر زمین است
که انسان رستگار خواهد شد و خدایگونه میشود
و بشر پرواز خواهد کرد:
تا ماورای زمان و استبداد
تا یگانگی انسان و هستی
تا جاودانگی عشق و رهایی
با نور حق و شرافت و بالهای خرد و ادراک

شهادت میدهیم که:
بهشت جاودانه همواره ممکن است و پیش روی رستگاران!
شهادت میدهیم که: درگاه بهشت جاودانه را درین زمان بگشاییم!
یا حق!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر